2min

سونگمین و لینو از اولیین باری که هم رو دیده بودن عاشق هم بودن و از اول دبیو هم باهم بودن.
لینو جوری عاشق پسر کوچولوش بود که حتی به میکاپ آرتیست سونگمین هم حسودیش میشد ولی حاضر نبود قبول کنه که حسوده...
ساعت 3 نصفه شب بود که لینو از تمرین برگشت خونه
سونگمین رو مبل خوابش برده بود چون منتظر لینو بود، لینو براید استایل بلندش کرد و بردش تو اتاق خودشون و لباسای سونگمین و به لباس خواب تغییر داد و لباسای خودشو عوض کرد و کنار سونگمین دراز کشید، پسرکش رو کشید تو بغلش، گونشو بوسید، پیشونیش رو بوسید، موهاش رو نوازش میکرد تا اینکه سونگمین چشماشو باز کرد، لینو سریع از سونگمین جدا شد
Lk: تو چرا بیداری؟
Sm: میخواستم مچتو بگیرم
Lk: من کاری نکردم که بخوای مچمو بگیری
Sm: چرا وقتی بیدارم از این کارا نمیکنی
Lk: چون نمیخوام ببینی
سونگمین خودشو تو بازوهای لینو جا داد
Sm: ولی من میخوام ببینم، خسته شدم از اینکه دوست پسرم رو با یه نفر دیگه شیپ میکنن
لینو خندید
Lk: پس حسودی میکنه
Sm: هرچی میخوای اسمش رو بزار
لینو بوسه ی کوتاهی به لب های پسرکش زد و بعد گونش، پیشونیش، موهاش و در نهایت چشمهاش
Lk: من یه تار موی تو رو به دیگران نمیدم، عاشقتم، متنفر از اینکه میکاپ آرتیستت اونقدر بهت نزدیک بشه، از اینکه وقتی برات رژلب میزنه لبهات رو لمس کنه، از اینکه به چشمای خوشگلت دست بزنه، متنفرم وقتی هر کسی جز من، بهت دست میزنه، تو فقط مال منی پاپی
Sm: منم فقط عاشق توعم
Lk: خوبه، اصلا دلم نمیخواد تو قلب کوچولوت کسی به غیر از من باشه :)
دیدگاه ها (۱۱)

Chanin

2min moment

تولده سانشاینمون مبارککککککککک

تولد سنجابمونننههههههه

Step brother p5

Step brother p2

Step brother p4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط